روایت شیخ احمد کافی از اوضاع مسیر پیاده‌روی اربعین در ۷۰ سال پیش

کتاب طریق العلماء تالیف احمد سیاحی، به روایت ها و خاطرات علما و مراجع درباره زیارت عتبات می پردازد.

روایت شیخ احمد کافی از اوضاع مسیر پیاده‌روی اربعین در ۷۰ سال پیش

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،  حجت الاسلام احمد کافی متولد ۱۳۱۵ و متوفی ۱۳۵۷ شمسی معروف به شیخ احمد کافی خطیب و واعظ شهیر پیش از انقلاب بود که سخنرانی‌های بسیار پرشور و تأثیرگذاری داشت ایشان پس از فراگیری بخشی از علوم اسلامی در مدرسه نواب مشهد، برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت از حرم امام علی و حوزه علمیه نجف در سال ۱۳۳۳ شمسی به همراه میرزا احمد کافی عازم نجف گردید و از اساتیدی چون سید ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم، حسین راستی کاشانی و سید اسدالله مدنی بهره مند شد.

مرحوم کافی درباره زیارت اربعین در آن دوره می گوید: «در ایام اربعین ۱۰ – ۱۲ نان می‌گرفتیم و از نانوا می‌خواستیم تا آن را خشک کند. بعد به داخل اتاق مدرسه می‌بردیم در کیسه‌ای خُرد می‌کردیم. یک من ماست هم می‌گرفتیم و داخل کیسه می‌ریختیم تا آب آن گرفته شود. نعنا و نمک هم در آن می‌ریختیم. هرکدام از ما یک کاسه و قاشق هم بر می‌داشتیم و لباس‌ها شامل عبا و قبا را هم داخل کوله پشتی می‌گذاشتیم شب بعد از نماز مغرب و عشاء به حرم امیرالمومنین می‌رفتیم و سلام می‌دادیم و می‌گفتیم ما راهی کربلا هستیم، امری ندارید؟ می‌رویم کنار قبر حسین عزیز شما، امری ندارید؟

سپس در گروه های ۱۰ یا ۱۵ نفره به سمت کوفه می‌رفتیم و از کنار فرات و نخل‌ها پیاده راهی کربلا می‌شدیم. ۲ یا ۳ فرسخ که راه می‌رفتیم کمی استراحت می‌کردیم غذایی می‌خوردیم و حدیث می‌خواندیم در این جمعیت اهل علم سر من دعوا بود و همه می‌خواستند من خدمتشان باشم کار من این بود که در این مسیر هر جایی که دور هم روی خاک‌ها می‌نشستیم؛ عبای خود را به عنوان زیرانداز می‌انداختیم و من برای آن جمعیت روضه می‌خواندم. عجب حال خوبی هم داشتند.

برخی اعراب شیعه در این مسیر گاهی فقط چهارتا درخت خرما داشتند. زمانی که محصولش می‌رسید آن را نگه می‌داشت، صبحانه نهار و شام خرما به زائران می‌داد گاهی ۴ من برنج که می‌کاشتند محصولش را جمع می‌کرد بخشی از آن را میفروخت و خرج زراعت می‌کرد مابقی را نگه می‌داشت و حتی یک دانه اش را به زن و فرزندش نمی‌داد می‌گفت صبر کنید زوار سیدالشهدا بیایند، این را برای آنها طبخ کنیم این چه علاقه‌ای به امام حسین است!؟ زمانی که ما طلبه‌ها می‌رسیدیم، آنها می‌آمدند به زور این جمعیت ۱۰ یا ۱۵ نفره را داخل مُضیف عربی خود می‌کردند. مهمان خانه اش سالن چندانی نبود و ۱۰ عدد حصیر در آن انداخته بود ما را به آنجا برد و با آن برنج از ما پذیرایی کرد. ظرف که نداشتند. به جای سفره حصیری پهن می‌کرد و برنج را روی آن می‌ریختند.

گاهی بز یا گوسفند هم طبخ کرده بودند و همراه آن می‌آوردند. پدر خانواده با فرزندانش بالای سر ما ایستاده بودند یکی فانوس در دست داشت، دیگری لیوان دوغ دستش بود و زمانی که ما اراده می‌کردیم از ما پذیرایی می‌کردند غذا زیاد بود و ما فقط بخشی از آن را می‌خوردیم. بعد او باقی غذا را به باغ‌ها می‌برد و به افراد حاضر به عنوان تبرک می‌داد و می‌گفت این باقیمانده خوراک زوار پیاده امام حسین است.

در روز اربعین زوار دسته دسته به کربلا می‌رسند. برخی پاهایشان آبله کرده و پینه بسته است. برخی در پایشان خار شکسته است. شما اگر مکه، مدینه، نجف کاظمین سامرا و مشهد بروید در آداب زیارت آمده است که اول باید غسل کنید سپس به حرم مشرف شوید اما برای کربلا آمده است با همان صورت خاک آلوده به حرم بروید.» / منبع: کتاب طریق العلماء؛ احمد سیاحی

Categories:

No Responses

دیدگاهتان را بنویسید

آخرین دیدگاه‌ها

دیدگاهی برای نمایش وجود ندارد.